معنی یخ خوردی - جستجوی لغت در جدول جو
یخ خوردی
خیلی کوچک، به این کوچکی
ادامه...
خیلی کوچک، به این کوچکی
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
یخ خوردن
(شُ دَ)
سردمهری کردن و افسرده دلی. (غیاث) (آنندراج)
ادامه...
سردمهری کردن و افسرده دلی. (غیاث) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا